[مقدمه]
رپکنِ دکترو ندیدن حسابی نه
[قسمت یک]
اَ بچگی میگفتن نرو پی دردسر
میگفتن نمیتونی اونقدر بودم کلهخر
رانندگی کنم با چشم بسته مستِ مست
اگه میدونو خالی کنم هم نی بحث ترس
هر روزو زندگی میکنم مث روز آخر
بدون ضد گلوله جلو گلولههاتم
زندگیم پُره خطره تو رفاه هم
ولی یه طور دیگه میخواد ازم خونوادهام
یه رو میگفتن کلی قصه همونا حالا
جدا نمیبینن عشقو اَ پولا
میدیدم باطن زشتو اَ خوبا
که شدم گرگ صاف نگاه کنم تو چشم هیولا
الان
زوده بخوام بچه بغل کنم
وقتی، حالم بَده حتی شب تولدم
اینا میخوان خفهشم هر طورم
من تو لباس گشادم اینجا منع ترددم
ولی داش
هنوزم شبا راه میرم الکی
کنم فکر با خودم عابرام پاشیدن علنی
مث من بی خوابی مده
هم نزنی Coffee
اوضاع بده غالبا و میشه گاهی بدتر از این
دَ دَ دَ
رپکنِ دکترو ندیدن حسابی نه
[قسمت یک]
اَ بچگی میگفتن نرو پی دردسر
میگفتن نمیتونی اونقدر بودم کلهخر
رانندگی کنم با چشم بسته مستِ مست
اگه میدونو خالی کنم هم نی بحث ترس
هر روزو زندگی میکنم مث روز آخر
بدون ضد گلوله جلو گلولههاتم
زندگیم پُره خطره تو رفاه هم
ولی یه طور دیگه میخواد ازم خونوادهام
یه رو میگفتن کلی قصه همونا حالا
جدا نمیبینن عشقو اَ پولا
میدیدم باطن زشتو اَ خوبا
که شدم گرگ صاف نگاه کنم تو چشم هیولا
الان
زوده بخوام بچه بغل کنم
وقتی، حالم بَده حتی شب تولدم
اینا میخوان خفهشم هر طورم
من تو لباس گشادم اینجا منع ترددم
ولی داش
هنوزم شبا راه میرم الکی
کنم فکر با خودم عابرام پاشیدن علنی
مث من بی خوابی مده
هم نزنی Coffee
اوضاع بده غالبا و میشه گاهی بدتر از این
دَ دَ دَ
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.