0
Barandaz - Reza Pishro
0 0

Barandaz Reza Pishro

Barandaz - Reza Pishro
[مقدمه]
بعد از این همه خفگی
بعد از این همه احساسِ ترس
بعد از این همه موندن تو حبس
باید با هم رژه رفت و درا رو شکست

[قسمت یک]
مگه غیر از اینه که جنگ هنوز ادامه داره
مردم قهرمان دنیا، جمهوری اسلامی داعش
که تو یخچال بستنیشم داره زندان می‌سازه
هرچی مادرجنده‌اس جلو دوربین صداسیماعه
سازمان ترور اسم خودشو سپاه می‌ذاره
فک نکن عدالت خوابیده فقط شیطان بیداره
حتی شبای طولانی تاریخ انقضایی داره
که تک‌تکتونو از روی ارتفاع می‌ندازه
بچه‌هامون به شما سلام نمی‌کنن
به بهونه تاب‌بازی، گول طناب نمی‌خورن
دیگه نمی‌شینن سرجاشون، اذان نمی‌شمرن
چون می‌بینن با این صدا دارن سَرا رو می‌بُرن
می‌بینن کودک و پیر و مرد و زنا رو می‌کُشن
حالام ببین دارن کف شهرا جلاد و می‌کُنن
اونقد قصه براشون گفتی که افسانه‌ای شدن
دارن دود شمع و تبدیل به پروانه می‌کنن

[همخوان]
با اینکه دیره
هنو درگیر خونیم
زنجیر سنگین لحظات
خواهر برادرام تو زندان زیر شکنجه
اینا تو فکر کشتن و ترفیع درجات
به هم نزدیک بمونیم
که می‌میره قلب بی‌ضربان
بی‌شرفا فقط کفن می‌دوزن
واسه ما وطن می‌فروشن راه به راه
وقتشه براندازی
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?