[اینترو : اپیکور]
آه اپیکور، خلسه
گوش کن

[قسمت یک : اپیکور]
من همیشه مشتم گره س
واسه کوبوندن به افکاری که مستعمره س
یه عقیده که منو گرفته محکم به دست
اومد قانونای ذهنمو کلا شکست
این دنیا آخرش آسمونه که کردش مجاز
ولی نمیدونم مغز خودم سقفش کجاس
واسه همین هر چی رفتم چشمام آخری ندید
دارم هر روز میرسم به باوری جدید
آسمون هفتم سقف مغز منه
معنی پرواز کردن و دفن تنه
خدا تو خود منه په باید پُله رو بسازم
برم به سمتش یعنی خودمو بشناسم
اینا مطلق درست نیست، اصلا گیرم فرضه
ولی نمیتونم آزادیمو نبینم یه لحظه
هه، آره این طبیعت مغزه
زندونی کردنش یه خریت محضه
حالا روزی میاد که میشه این طبیعت دیلیت
روزی که همه جا تاره و هیچ حقیقتی نیست
مردم همه چی دارن ولی هستن خَف
واسه خریدن اختیار بستن صف
آسِمون دوره آدما یه بطن جدان
تشنه ن و دنبال یه قطره خُدان
مغزا قفله یه نوع سیاه چالیه
که کلیدش دست آشغالای لیارساییه
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?