0
Mahdekoodak - ZedBazi
0 0

Mahdekoodak ZedBazi

Mahdekoodak - ZedBazi
؛{قسمت ۱: سهراب ام جی}؛
تو مهد کودک یه بچه بودم
شیطونه کاشت هسته تو من
نه نمیذاشت درس بخونم و
قدر بدونم تا وقتش اومد
رفتم دبستان، تو تهران الفبا، بهم یاد دادن
بعدش با یه خط کش زدن روی انشام
چهار صباحی تو راهنمایی
بودم و نشدم راهنمایی
هی میگفتن کی می افتم
دیگه اینجا اصلا راه نداری
انظباطمم افتضاح کم
با ولیت بیا مثل ادم
بگو همه کارام اشتباهن
بگو من انگل اجتماعم
و اتفاقا دبیرستان
بود واسم مثل اسیرستان
ناظمه گفت که لازمه که تعهد بدی همین امسال
الگوی بد
شدم واسه هر چی خل توی شهر
گفت روی سگی منو اگه بالا بیاری
میخوری دو تا مشت توی فک
اون پشت توی صف
حالا دیگه شدم مرد واسه خودم
هر کاری کنم گوش نمیدم به حرفای دورم
تا برسم به یه فردای روشن
هر باری هم دیگه بخورم زمین پا میشم
رفیقامم همین جا پیشم
ام خلیلی تا تیتی
اس جمینی تا تیزی
اره ما اینیم
اره ما اینیم
اره ما اینیم
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?