[قسمت 1]
فکر میکردم اجرا کردن توی استادیوم ومبلی یه حس متفاوت میده
هشتاد هزار نفر با من می خونن
این چیزیه که دنبالش بودم چون این یه رویاست
وقتی که تموم شد، بعدش اتاق رو تمیز کردم
چند تا بطری آبجو آوردم، فقط برای من و تو
بعد شروع کردیم به حرف زدن همونطوری که همیشه انجامش میدیم
[پیش-همخوان]
اینکه چطور کوچیک ترین چیز ها تو زندگی می تونن ازت یه مرد بسازن خنده دار نیست؟
لحظه های کوتاهیی که از کنار ما می گذرن
اوه، ولی من یادمه
[همخوان]
اولین بوسه، اولین شب، اولین آهنگی که تو رو به گریه انداخت
اولین نوشیدنی، شراب قرمز، روی یه پله توی شهر بروکلین، من
هنوز اولین دعوا رو حس می کنم، و هردو مون زنده ازش بیرون اومدیم
و نمی تونم صبر کنم که یک میلیون تا بیشتر از اون اولین بار ها بسازم
(امممم، امممم)
[قسمت 2]
بهترین چیزی که تا حالا بهش رسیدم
اون چهار کلمه ایی بود که وقتی زانو زده بودم گفتم
"تو گفتی "عزیزم، داری شوخی می کنی؟" و من فقط گفتم "لطفا
[پیش-همخوان]
اینکه چطور کوچیک ترین چیز ها تو زندگی می تونن ازت یه مرد بسازن خنده دار نیست؟
لحظه های کوتاهیی که از کنار ما می گذرن
اوه، ولی من یادمه
فکر میکردم اجرا کردن توی استادیوم ومبلی یه حس متفاوت میده
هشتاد هزار نفر با من می خونن
این چیزیه که دنبالش بودم چون این یه رویاست
وقتی که تموم شد، بعدش اتاق رو تمیز کردم
چند تا بطری آبجو آوردم، فقط برای من و تو
بعد شروع کردیم به حرف زدن همونطوری که همیشه انجامش میدیم
[پیش-همخوان]
اینکه چطور کوچیک ترین چیز ها تو زندگی می تونن ازت یه مرد بسازن خنده دار نیست؟
لحظه های کوتاهیی که از کنار ما می گذرن
اوه، ولی من یادمه
[همخوان]
اولین بوسه، اولین شب، اولین آهنگی که تو رو به گریه انداخت
اولین نوشیدنی، شراب قرمز، روی یه پله توی شهر بروکلین، من
هنوز اولین دعوا رو حس می کنم، و هردو مون زنده ازش بیرون اومدیم
و نمی تونم صبر کنم که یک میلیون تا بیشتر از اون اولین بار ها بسازم
(امممم، امممم)
[قسمت 2]
بهترین چیزی که تا حالا بهش رسیدم
اون چهار کلمه ایی بود که وقتی زانو زده بودم گفتم
"تو گفتی "عزیزم، داری شوخی می کنی؟" و من فقط گفتم "لطفا
[پیش-همخوان]
اینکه چطور کوچیک ترین چیز ها تو زندگی می تونن ازت یه مرد بسازن خنده دار نیست؟
لحظه های کوتاهیی که از کنار ما می گذرن
اوه، ولی من یادمه
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.