Mesle Mar Hichkas

؛[قسمت اول]؛
ببین دافول
من هنوزم توی کفم
تو اون لباسا و بدن خفن
وادارم می کنین بپوشم یه کفن
از یه تهران دو میلیون توی صفن
(سروش راستی! شششش ؛ الان حرف نزن ... چرا؟)
حرفاتو تو بذار واسه بعدا
گول خوردن کسایی که گوش کردن
بذار حرف بزنم
وقتی زدم
بگو سروش و دوستاش چقدر بدن
باید بگم هستی تو یه دافی خدا
دلم و کردی تو از بدن جدا
هندسه ی بدنت عقل و ز هوش برد
باعث میشی
بکشه زوزه گرگ
وقتی که هستی نقطه ی جوش
توی بدن من پا میذاره
آخه تن تو ظهر تاسبتونو به یادم میاره
من سبزه دوست دارم
تو هم سبزه ای
نمی تونم بهت فکر نکنم لحظه ای
دوستاتو بگو تا با دوستای من
بریم شمال
لواسون یا فشم
اینو بگو دوستات ناراحت نشن
اگه شما بیاین دافای دیگه پشه ن
پس ناز نکن می دونم جواب آره است
اگه زورت میاد بگی
بده نشون با دست