{آلبوم گوزن | متن آهنگ «ناخدا جِلال» از علی سورنا}
{صحنهی اول}
تو راستهی بازار ماهیفروشا
غروب شلوغ بندر
ازدحام داد و ستد
عربدههای بلند یه شهر
مرطوب، شرجی
غرق عرق مردان یه سرزمین
پُر از رعشه و جنگ
...تو عرصهی تنگ از همدیگه
یه تور صید جمعی؛ با اتصال مُردن
گرههای فردی؛ از افتخار محکم
و شکار و طعمهان؛ گرههای شلتر
تو راستهی بازار ماهیفروشا
که صیاد و شکار هردو یه لقمهان
ناخدا جلال؛ رئیس بزرگ بازار
ترس ماهیگیرا
دستاش همیشه بوده یه اخطار
عصبانی پُر فریاد؛ عصبانی بود و عزادار
سیاه بود از زخم؛ داد زد بیا تو اسد
ناخدا جلال:
به تو نگفته بودم که مرزاتو بپا؟
ول کردی که چی؟
چاهتو داری، دریا رو چه کار؟
گفتم بگیر قلابو
بکش دستاتو کنار از تور
یادته گفتم بگیر دستاتو کنار
و اِلا میذارم دستاتو کنار
{صحنهی اول}
تو راستهی بازار ماهیفروشا
غروب شلوغ بندر
ازدحام داد و ستد
عربدههای بلند یه شهر
مرطوب، شرجی
غرق عرق مردان یه سرزمین
پُر از رعشه و جنگ
...تو عرصهی تنگ از همدیگه
یه تور صید جمعی؛ با اتصال مُردن
گرههای فردی؛ از افتخار محکم
و شکار و طعمهان؛ گرههای شلتر
تو راستهی بازار ماهیفروشا
که صیاد و شکار هردو یه لقمهان
ناخدا جلال؛ رئیس بزرگ بازار
ترس ماهیگیرا
دستاش همیشه بوده یه اخطار
عصبانی پُر فریاد؛ عصبانی بود و عزادار
سیاه بود از زخم؛ داد زد بیا تو اسد
ناخدا جلال:
به تو نگفته بودم که مرزاتو بپا؟
ول کردی که چی؟
چاهتو داری، دریا رو چه کار؟
گفتم بگیر قلابو
بکش دستاتو کنار از تور
یادته گفتم بگیر دستاتو کنار
و اِلا میذارم دستاتو کنار
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.