My Chemical Romance - Welcome to the Black Parade (ترجمه فارسی) Lyrxo Farsi Translations (ترجمهی فارسی)
[Intro]
When I was a young boy, my father
وقتی که من یک پسر جوان بودم
Took me into the city to see a marching band
پدرم مرا به شهر برد تا یک بند راه پیمایی را ببینم
He said, "Son, when you grow up would you be
او گفت :«پسرم، وقتی بزرگ شدی آیا
The savior of the broken, the beaten and the damned?"
ناجی دلشکسته ها، مغلوبان و ملعونان خواهی شد؟»
He said, "Will you defeat them? Your demons
او گفت :«آیا شکستشان خواهی داد؟ اهریمنهایت را
And all the non-believers, the plans that they have made?
و تمام ناباوران ها را با تمام نقشه هایی که کشیده اند؟
Because one day, I'll leave you a phantom
چون که یک روز، من برایت یک شبح به جا میگذارم
To lead you in the summer to join the black parade..."
تا در تابستان تو را راهنمایی کند تا به رژه سیاه بپیوندی»
[Instrumental Bridge]
[Refrain]
When I was a young boy, my father
وقتی که من یک پسر جوان بودم
Took me into the city to see a marching band
پدرم مرا به شهر برد تا یک بند راه پیمایی را ببینم
Hе said, "Son, when you grow up would you be
او گفت :«پسرم، وقتی بزرگ شدی آیا
The savior of thе broken, the beaten and the damned?"
ناجی دلشکسته ها، مغلوبان و ملعونان خواهی شد؟»
When I was a young boy, my father
وقتی که من یک پسر جوان بودم
Took me into the city to see a marching band
پدرم مرا به شهر برد تا یک بند راه پیمایی را ببینم
He said, "Son, when you grow up would you be
او گفت :«پسرم، وقتی بزرگ شدی آیا
The savior of the broken, the beaten and the damned?"
ناجی دلشکسته ها، مغلوبان و ملعونان خواهی شد؟»
He said, "Will you defeat them? Your demons
او گفت :«آیا شکستشان خواهی داد؟ اهریمنهایت را
And all the non-believers, the plans that they have made?
و تمام ناباوران ها را با تمام نقشه هایی که کشیده اند؟
Because one day, I'll leave you a phantom
چون که یک روز، من برایت یک شبح به جا میگذارم
To lead you in the summer to join the black parade..."
تا در تابستان تو را راهنمایی کند تا به رژه سیاه بپیوندی»
[Instrumental Bridge]
[Refrain]
When I was a young boy, my father
وقتی که من یک پسر جوان بودم
Took me into the city to see a marching band
پدرم مرا به شهر برد تا یک بند راه پیمایی را ببینم
Hе said, "Son, when you grow up would you be
او گفت :«پسرم، وقتی بزرگ شدی آیا
The savior of thе broken, the beaten and the damned?"
ناجی دلشکسته ها، مغلوبان و ملعونان خواهی شد؟»
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.