[قسمت 1]
تنها ترین دختر توی شهر
به ازای یه قیمت ناچیز خریده میشه
ما لباس مجلسی های زیبایی رو تنش می کنیم
اون به ظاهر -از اوناس که- راحت گیر میاد
روحش تاریکه و این یه حقیقته
که پوزخندش تو رو زنده زنده می خوره
خریدارِ همیشه اون رو بر میگردونه
چون اون همش ققط گریه می کنه
[همخوان]
پس چیزی که می خوای رو ببر
چیزی که می تونی رو ببر
چیزی که دلت می خواد رو ببر
یه ذره هم اهمیت نده
تقاضای بخشش کن، نه اجازه هرگز
پس چیزی که می خوای رو ببر
چیزی که می تونی رو ببر
چیزی که دلت می خواد رو ببر
یه ذره هم اهمیت نده
این تو گوشت و خون -همه- جا افتاده و این - حالا- یه رسمه
[قسمت 2]
تنها ترین دختر توی شهر
به ازای یه قیمت خیلی زیاد خریده شد
اونا تاج هایی از طلا رو سرش می کنن
لبخندِ مَرده یه دروغ رو -پشتش- پنهان می کنه
دختر هم بهش لبخند میزنه ولی این یه حقیقته
که ترسش اون رو -از درون- زنده زنده میخوره
اون زندگی که میخواستش رو بدست آورد
ولی حالا همش گریه می کنه
تنها ترین دختر توی شهر
به ازای یه قیمت ناچیز خریده میشه
ما لباس مجلسی های زیبایی رو تنش می کنیم
اون به ظاهر -از اوناس که- راحت گیر میاد
روحش تاریکه و این یه حقیقته
که پوزخندش تو رو زنده زنده می خوره
خریدارِ همیشه اون رو بر میگردونه
چون اون همش ققط گریه می کنه
[همخوان]
پس چیزی که می خوای رو ببر
چیزی که می تونی رو ببر
چیزی که دلت می خواد رو ببر
یه ذره هم اهمیت نده
تقاضای بخشش کن، نه اجازه هرگز
پس چیزی که می خوای رو ببر
چیزی که می تونی رو ببر
چیزی که دلت می خواد رو ببر
یه ذره هم اهمیت نده
این تو گوشت و خون -همه- جا افتاده و این - حالا- یه رسمه
[قسمت 2]
تنها ترین دختر توی شهر
به ازای یه قیمت خیلی زیاد خریده شد
اونا تاج هایی از طلا رو سرش می کنن
لبخندِ مَرده یه دروغ رو -پشتش- پنهان می کنه
دختر هم بهش لبخند میزنه ولی این یه حقیقته
که ترسش اون رو -از درون- زنده زنده میخوره
اون زندگی که میخواستش رو بدست آورد
ولی حالا همش گریه می کنه
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.