؛{همخوان}؛
برمیگرده، خورشید برمیگرده
اون روز برمیگرده، توهم برمیگردی
برمیگردی
برمیگرده، عقربه بر میگرده
ثانیه بر میگرده، توهم بر میگردی
بر میگردی

؛{قسمت اول}؛
یکی بود، یکی نبود
ولی هیچکی اون یکی نبود
گفت قلبمو محکم بگیر دستت
با اون میوه ممنوع رو بچین
قبلش گفت نوک چاقوتو رو بگیر سمتت
بلند اسممو بگو و بمیر بعدش
گفت قسم، به این لحظه
به این قلب که تیکه تیکست
من یه دردم که ازش دردا مینالن
اگه امشب بریم من تا فردا بیدارم
فردا میخوابم اما نی راحت
میپرم از خوابه تنهایی بازم
یادمه گفتی من تنها رفیقه تنهایی هاتم
چرا باز دارن ابرا میبارن، ها؟ چرا؟
یه هفتس که بارون میاد
فکر تو با بارون آروم میاد
میگه، یه روزی اون برمیگرده
ولی دیره چون اون روز من میرم هه
میگه، هیچ چیز مثه همیشه نیست
میگم رسمشه هیچکی تا همیشه نیست
این یه شعر عادی نبود
حرف من و بارون بود و زمین خیس
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?