؛[قسمت اول: پیشرو]؛
عذاب زندگی با آدمای کثیف روزگار
امید به داشتن اراده قوی و ماندگار
حالا دلیل انفجار
این که من چرا اینجام
از وقتی شروع شد
که من خواستم به دنیا بیام
خاطرات بد و تلخ و طولانی همیشگی
ارتباط کم و سخته
با مردمم همیشه نی
بهم کمک کردن آدمای ظاهرا مهربون
ولی بعد زندگی فهمیدم قاتلن از درون
اونا دوستای من بودن
که بنزین ریختن رو تنم
چون فکر می کردن
من یه دونه کبریت روشنم
دوری از پدر، مادری
که هر کدومشن یه جان
باید حق زندگیمو
از کدومشون بخوام
قدم برداشتن به تنهایی
از بچگی آسون نیست
چشما من همیشه بود از بردگی بارونی
من تمام زمان بچگیم رو باختم
ولی با کوه عقده هام
زندگیم و ساختم
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?