؛[قسمت اول]؛
دیگه خاطرم نیست زندگی کجاست
خاطرم نیست طعم باد رو
خاطرم نیست کجامو
از یاد میبرم لحظه هامو
ما چه غربیونه زندگی کردیم
هیچ جمعهای قاتلم نیست
اسمم رو نپرس، خاطرم نیست
و بی اثرن تریاق ها
مسمومم دریاب
چه بادی میزد، اون پاییز عجب شلاقی میزد
تو گفتی که همه دیرن
چه مذاب بود طعم سینهات
گفتم میرم یه طعم دیگهست
تو گفتی همه میرن
؛[پیش همخوان]؛
اعتراض دارم به رنگ سرخ، که سوزاننده ست
به آبی که سرده
به زرد، که رنگ جداییه
و هررنگی که رنگ روح زندگی توش نیست
رنگ روح زندگی سبزه
؛[همخوان]؛
من زندگی میکنم تا نایی باقی مونده
میسازم راه رو تا بی راهی باقی مونده
نفس فقط یه کلمهست
میکشم واسه ی جمله های باقی مونده
این یه درختم میره برگاش
نگم از جرات چی بگم جاش؟
این یه درختم میره برگاش
زنده باد اونی که میوه برداشت
با طراوت منم، پر بی طراوت
یه خنیاگر یه هدفون بی ترانه ست
بُقای اینجا زلزله ستا
کی دل ما رو این مدلی بنا کرد؟
من؟ یا تو