{آلبوم گوزن | متن آهنگ «کات» از علی سورنا}
{بخش اول}
این آخرین لحظه توی قابم کمین کن بگیر
منو از خودم تا که رها شم شبیه مرده
تو این همه نقطه چی بود بیانتها جملگی
شهامت بعد عشق رقابت بعد بزدلی
من چیام؟ خطر؟
کل نامم همین شد ببین
نقابم خمید و له
زیر پامم زمین مرده؛ چی بود؟
دستاورد دستامون تو پوچی
زخم حنجره و فریاد فروشی
من هنوز آتیش مذابم و مستم
شما که هیچ تا گناه منو خط زد
انزوا شد شروع هزارتوی جریان
درا وا شد همین در اتاقمو بستم
اونطرف در کلی پاشیده در انتظار آزادی
تو آستین زمان به شعبده
من فریاد کشیدم کافیه لباس
با تیغ کلام زدم تو آستین جهان
همون لحظهها که نمیگیریشون
وقتی کارد واقعه تا د میره فرو
مرگ اول لمس ریزش بناها بود
مرگ دوم وقتیه که بنویسیشون
تو غرورمو دوست نداری
واسه تیغ جنجالام
نفستو حبس کن تو سینه
کنار چیرهدستا صاف واستا
کی به دریا سد زد
گفتم اینو محکم
هرچی آجر بریزه منم میکشم بالا
من قانون رو رعایت نکردم شبیه سرفه
همه ویروس شهر رو کشیدم از عمقش
تو عفونت مرگم همه پرده شب شد رنگ
هر تهدیدی روی من یه طرح شکست خورده است
هرگز اجبار رو همیشهی دستم
مرگ سازهها بود بعد دریچهی قلبم
پیروز شدم تو زمین شکستم
تا شکست عقلم زیر اندیشهی مستم
من آواز شدم حقیقت یار بیوصال
حاصل پارگی دار
زور جاذبی که پامو
از تو عابری که راه میرفت
رو خوابی بیمثال
کشید به سمت سیاهچالهای که وا شد
تو شاهراه رسیدن به معجزهی تو خالیترین خالی
میشد مومن به پرترین خالی از هر معجزه بریم
واسه تصویری از عمر
وا کن عمق لنزتو
{بخش اول}
این آخرین لحظه توی قابم کمین کن بگیر
منو از خودم تا که رها شم شبیه مرده
تو این همه نقطه چی بود بیانتها جملگی
شهامت بعد عشق رقابت بعد بزدلی
من چیام؟ خطر؟
کل نامم همین شد ببین
نقابم خمید و له
زیر پامم زمین مرده؛ چی بود؟
دستاورد دستامون تو پوچی
زخم حنجره و فریاد فروشی
من هنوز آتیش مذابم و مستم
شما که هیچ تا گناه منو خط زد
انزوا شد شروع هزارتوی جریان
درا وا شد همین در اتاقمو بستم
اونطرف در کلی پاشیده در انتظار آزادی
تو آستین زمان به شعبده
من فریاد کشیدم کافیه لباس
با تیغ کلام زدم تو آستین جهان
همون لحظهها که نمیگیریشون
وقتی کارد واقعه تا د میره فرو
مرگ اول لمس ریزش بناها بود
مرگ دوم وقتیه که بنویسیشون
تو غرورمو دوست نداری
واسه تیغ جنجالام
نفستو حبس کن تو سینه
کنار چیرهدستا صاف واستا
کی به دریا سد زد
گفتم اینو محکم
هرچی آجر بریزه منم میکشم بالا
من قانون رو رعایت نکردم شبیه سرفه
همه ویروس شهر رو کشیدم از عمقش
تو عفونت مرگم همه پرده شب شد رنگ
هر تهدیدی روی من یه طرح شکست خورده است
هرگز اجبار رو همیشهی دستم
مرگ سازهها بود بعد دریچهی قلبم
پیروز شدم تو زمین شکستم
تا شکست عقلم زیر اندیشهی مستم
من آواز شدم حقیقت یار بیوصال
حاصل پارگی دار
زور جاذبی که پامو
از تو عابری که راه میرفت
رو خوابی بیمثال
کشید به سمت سیاهچالهای که وا شد
تو شاهراه رسیدن به معجزهی تو خالیترین خالی
میشد مومن به پرترین خالی از هر معجزه بریم
واسه تصویری از عمر
وا کن عمق لنزتو
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.