0
Maghz - Quf
0 0

Maghz Quf

Maghz - Quf
؛[قسمت ۱]؛
بــــــــــاز منم و جفت جفت چراغ قرمز جلوم
همه با یه جفت چشم قرمز سُر و…؛
؛…مُر و گنده. تو برو روضه، شب جمعه تا جمجمه پر شه
دیرو می‌روندی نیسان گاوی آبی‌ ولی‌ حالا پشت پورشه
تا سرم نرفته بگو به تو چه
حیف این بحث کلیشه‌ست و هــــــــــمه شنیدن
آخه ملت به زیرزمینیا «نــــــــــه» نمی‌گن
می‌گن «دیدی طعنه می‌زد؟»، منم خسته می‌شم
وقتی‌ می‌بینم مردمم اسکلن
هنوز درگیر تل و الکن
آقایونی که می‌خوان خوب اسم در کنن
سس سیاسی و قر رو بیشتر کنن
تا سوژه‌ها رو با شعراشون پیش‌مرگ کنن
بعد با نیشخند بلند بگن سپاه دنبالشونه
اونا جیمفنگ شدن، حاجی زیرنگ بودن

؛[همخوان]؛
اووووووو انقدر نگو موفقی‌ خالی‌بند
خوبه پولات همه از صدقه سر پاپی‌تن
حاجیت با هیچی،‌ با جیب خالی‌ بازی‌ کرد و
کم کم تک تک مغزا رو گاییدم

؛[قسمت ۲]؛
نفهمیدیم شاعری یا حامی‌ یونیسف
چی‌ شد؟ آی‌پاد، چاقو یا سیگاری تو جیبت؟؛
البته بسته به مُد داره، عرصه یه رکن داره:؛
؛«دافا چی‌ می‌خوان»؛
آلاچیق تو بام؟ بنز آقات؟؛
یا یه خالتور مردمی، فِیک چاغال
بیار عین آمار، تک تکشون عقده‌ای
پول‌مفت‌بگیر، تو خونه دکترن
تغییر دادن حتی فرمول فولکلورم
اونا گم شدن لا دافای آریاشهری
با آرایش غلیظ، بهتر بگم…؛
«کالاهای قابل تعویض»، تبریک!؛
امان ز دست تقدیر که در و تخته رو با هم جور می‌کنه
نفس مجروحم رو مجبور می‌کنه که بگم:؛
؛«بابا دمت گرم
لفظت سرده و سرت گرم»؛
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?