؛{پیش همخوان: جیدال}؛
دوباره شب و منو خاطرات و تکرار
دوباره عینک تیره میره رو چشماش
دوباره میگه بلند هرچی کرده احساس
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
؛{همخوان: جیدال}؛
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
؛{قسمت ۱: جیدال}؛
باز این روزا میگذرن هی الکی
میزنم یواشکی به گذشته سرکی
یادم میاد یه روز کجا بودیم
و حالا دقیقاً کجای این چرخ و فلکیم
اون روزا دوره زیاد
با دوستام توی ایران
حالا اون سر دنیا
تو جیبام پول زیاد
دوباره مونده بیدار
صداش توی خونه میاد
اَ پایین داد میزنه
«پَ کجا مونده جیدال؟»
میرم پایین توی خونه پر آدم
خوب میدونن نیستم از اون سوبرا من
میریزم و باز میپاچم باز امشبم دور ما هم
تو آیینه تصویرم میگه «بلیطت برده باز هم»
سلطان بد عادتی، دوباره چند تا خط میره بالا
دوباره برا من ریخت، دوباره سلامتی
ولی اصلاً سلامت نی رژیمم
میکشه دردا امشب، دوباره فردا ردیم
دوباره شب و منو خاطرات و تکرار
دوباره عینک تیره میره رو چشماش
دوباره میگه بلند هرچی کرده احساس
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
؛{همخوان: جیدال}؛
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
دوباره مریضن این شعرا مثل تهران
؛{قسمت ۱: جیدال}؛
باز این روزا میگذرن هی الکی
میزنم یواشکی به گذشته سرکی
یادم میاد یه روز کجا بودیم
و حالا دقیقاً کجای این چرخ و فلکیم
اون روزا دوره زیاد
با دوستام توی ایران
حالا اون سر دنیا
تو جیبام پول زیاد
دوباره مونده بیدار
صداش توی خونه میاد
اَ پایین داد میزنه
«پَ کجا مونده جیدال؟»
میرم پایین توی خونه پر آدم
خوب میدونن نیستم از اون سوبرا من
میریزم و باز میپاچم باز امشبم دور ما هم
تو آیینه تصویرم میگه «بلیطت برده باز هم»
سلطان بد عادتی، دوباره چند تا خط میره بالا
دوباره برا من ریخت، دوباره سلامتی
ولی اصلاً سلامت نی رژیمم
میکشه دردا امشب، دوباره فردا ردیم
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.