
Israfil Horn Reza Pishro
На этой странице вы найдете полный текст песни "Israfil Horn" от Reza Pishro. Lyrxo предлагает вам самый полный и точный текст этой композиции без лишних отвлекающих факторов. Узнайте все куплеты и припев, чтобы лучше понять любимую песню и насладиться ею в полной мере. Идеально для фанатов и всех, кто ценит качественную музыку.

My brother , my sister
Killuminati (KILL ILLUMINATI)
In the name of GOD
؛[قسمت ۱]؛
پادشاهان ستمگرِ قدیم ، دارن با کالبد های جدید
به زمین بر می گردن
اونا که باورش کنن ، سریعتر میفهمن
مبارزه یاد میگیرن قوی تر میجنگن
فقط بحث کاخ سفید و جیغ فاحشه نیست
فراتر از اتحادِ دست کاهن و دیو
اینو میدونم رسانه نابود کنندست
چیزی که ختم به خیرش باروت مسلسله
تمام حرف های آروم کُشندست
من و تو رو میکنن توو کابوس معلق
میسازن از ستاره یِ داوود مثلث
بذار بهت بگم الآن هامون یه بچست
بخاطر خدا میایم رو به روی هم
همدیگه رو جادو میکنیم با بوی عودِ قلب
بچه ها رو میکُشیم میندازیم توویِ لونه سگ
خودتون توو لیموزین و بویِ پول و پر
؛[همخوان]؛
همزمان که نیزهیِ من کاغدو میشکافه
مولانا رفته پیش ساقی تا باده رو بیاره
میگن تاریخ بهم ریخته قامت میزانِش
ممکنه از یه آهنگری باز کاوه رو بیاره
ممکنه موسی بیاد و عصا به کارش نیاد
ضحاک گرسنه شه و پِیتون بکارش نیاد
اربابِ ما دستاش مثه دستای کارگراست
اون کسی که کلیدسازِ درهای باغ و طلاست
بی ارزش و توو خالین الماس بام جهان
چند بار اینو فریاد زد فریادِ لالِ کلام
خونش تووی زمستونه ترانه ساز بهار
به کنعان یوسِف گم گشته باز آید
Killuminati (KILL ILLUMINATI)
In the name of GOD
؛[قسمت ۱]؛
پادشاهان ستمگرِ قدیم ، دارن با کالبد های جدید
به زمین بر می گردن
اونا که باورش کنن ، سریعتر میفهمن
مبارزه یاد میگیرن قوی تر میجنگن
فقط بحث کاخ سفید و جیغ فاحشه نیست
فراتر از اتحادِ دست کاهن و دیو
اینو میدونم رسانه نابود کنندست
چیزی که ختم به خیرش باروت مسلسله
تمام حرف های آروم کُشندست
من و تو رو میکنن توو کابوس معلق
میسازن از ستاره یِ داوود مثلث
بذار بهت بگم الآن هامون یه بچست
بخاطر خدا میایم رو به روی هم
همدیگه رو جادو میکنیم با بوی عودِ قلب
بچه ها رو میکُشیم میندازیم توویِ لونه سگ
خودتون توو لیموزین و بویِ پول و پر
؛[همخوان]؛
همزمان که نیزهیِ من کاغدو میشکافه
مولانا رفته پیش ساقی تا باده رو بیاره
میگن تاریخ بهم ریخته قامت میزانِش
ممکنه از یه آهنگری باز کاوه رو بیاره
ممکنه موسی بیاد و عصا به کارش نیاد
ضحاک گرسنه شه و پِیتون بکارش نیاد
اربابِ ما دستاش مثه دستای کارگراست
اون کسی که کلیدسازِ درهای باغ و طلاست
بی ارزش و توو خالین الماس بام جهان
چند بار اینو فریاد زد فریادِ لالِ کلام
خونش تووی زمستونه ترانه ساز بهار
به کنعان یوسِف گم گشته باز آید
Комментарии (0)
Минимальная длина комментария — 50 символов.