0
Sharayet - Poori
0 0

Sharayet Poori

Sharayet - Poori
ورس ۱

حقیقت اونه که کبوده لباش
کف پیاده رو شده مث پر قو براش
همزبون شده با زبون سگاش
میکنه لا زباله ها نون شبشو سواش
اون بچه لاله که میره رو لب راه
کودک کار
بابا که ابد
مامان فلج
شب میرسه خونه
پول اگه داشت
اونه که میکنن بساطشو جم
تش بپرسه چرا میدن جوابشو چک
مست میره خونه که کنه حواسشو پرت
درد اینه که گرفته طلاقشو زن
نه نمیدونه که چه حالیه
دلا پره سفرها خالیه
میخره مفت میکوبه زود
بسازه برج که ببینه جنوب شهر از الهیه
خوش ، بو ادکلن حاج اقاست
گمرکو لخت میکنه خالی تو گاراژاش
صیغه ها جردن
حاج خانومه کاناداس
رامونو بستن واسه اوناشه راها باز
حقیقتِ اینجا صف گوشته
لا جماعت گشنه
میشی با چک و مشت له
آقا زادهای خف و خوشکل
که بلوزشون سته با تودوزی پورشه
میشه که حقیقت مث عرق شرم رو پیشونی اونی که فروختش علفشم
میزنه کوچها رو وجبشم
بیپیچی بش میزنتت با تیزی وسط شهر
اون زنه که تا خود صبح بیرون بود
زیر هرکی ماشین خوب میروند
جون میداد زیرشون پول بکشه بیرون
خون میاورد بالا که جور شه همه چیش زود
هر ویلایی که هست رفت تو
پی ماشینا تو اندرزگو
میخوابه با سر درد شب
تو بغل اونی که باش سرگرم بود
میخوره یه برچسب روش
همه میگن که یه هرزست اون
تو خیابونا سردرگم
تو بغل غریبه ها مصرف شد
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?