[ورس 1]
ایستاده در لبهی کوه آتشفشان
همانطور که پیامبران زمانی ندا دادند
تمام خاکسترها سرد شدهاند
دیگر خبری از گلوله نیست و اخگر از بین رفتهاند
نجواهای توی هوا حکایتهایی میگویند
از برادران از دست رفته
ویرانی و تباهی
چه گندی به بار آوردیم وقتی همه چیز اشتباه پیش رفت
[پیشهمخوانی]
نظارهگر از لبهی سیرک
منتظر شروع بازیها
گلادیاتورها شمشیر خودشان را بیرون میکشند
و برای آرماگدون صفوف خود را تشکیل میدهند
[همخوانی]
من هستهایم
وحشیم
از درون متلاشی میشم
قلبی خردهشیشه
آلوده شده
از اعماق درون
کودکی رها شده
[ورس 2]
ایستاده در لبهی عالم مردگان
در حال تماشای ژرفنا
و به امید معجزهای هستم
برای فرار، تا از همهی اینها فرار کنم
نجواهای توی هوا حکایتهایی میگویند
از زندگیهای از دست رفته
ویرانی و تباهی
چه گندی به بار آوردیم وقتی همه چیز اشتباه پیش رفت
ایستاده در لبهی کوه آتشفشان
همانطور که پیامبران زمانی ندا دادند
تمام خاکسترها سرد شدهاند
دیگر خبری از گلوله نیست و اخگر از بین رفتهاند
نجواهای توی هوا حکایتهایی میگویند
از برادران از دست رفته
ویرانی و تباهی
چه گندی به بار آوردیم وقتی همه چیز اشتباه پیش رفت
[پیشهمخوانی]
نظارهگر از لبهی سیرک
منتظر شروع بازیها
گلادیاتورها شمشیر خودشان را بیرون میکشند
و برای آرماگدون صفوف خود را تشکیل میدهند
[همخوانی]
من هستهایم
وحشیم
از درون متلاشی میشم
قلبی خردهشیشه
آلوده شده
از اعماق درون
کودکی رها شده
[ورس 2]
ایستاده در لبهی عالم مردگان
در حال تماشای ژرفنا
و به امید معجزهای هستم
برای فرار، تا از همهی اینها فرار کنم
نجواهای توی هوا حکایتهایی میگویند
از زندگیهای از دست رفته
ویرانی و تباهی
چه گندی به بار آوردیم وقتی همه چیز اشتباه پیش رفت
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.