[قسمت ۱: هیدن]
دلم تنگ برا کوچهٔ
پنجِ خیابون نفت
برا پایتخت، کس چرخ
دَم اسکان ته هفته
کاردستی، حرفه و فن
تا ریاضی پاتخته
مثِ بچگی
اون‌جوری هیچی دیگه نمی‌چسبه
یک ۴، دو ۴، سه ۴
نمره‌ی کلاسارو بشمار
آدم نشدم یک‌بار
هنو توی امیدم انگار
دبیرستان پیروز
همین انگار بود دیروز
می‌نداختیم از صدر
می‌رفتیم اسکی شمشک، دربندر سر
لقِ لانتور، اَ گهوار تا گور
فیکن اینا، سانسور
لفظن همه‌ش اَ دور
توهمی سم ماشروم
عقل در نمیاد باش جور
راه اگه بسته‌س
اتوبانونو زیگ‌زاگی
برعکس میرم اَ قصد
یک و نیم لیتر شخص
تجربه نیم قرن هس
حاجی این‌کاره این صحنه‌س
بهم میگه بش وسط جمع دست نزنم
به جا نیست، بَده
وا چه نرمه و لَخت
چشا هم قفله رو سقف
انگاری کتامین زده
زاخار وایسا عقب
زاخار وایسا عقب
کس نگو، گیر نده
دست مَک یا لَگو
مونتِ و هوی روی لب
فقط یه آتیش کمه
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.
Information
There are no comments yet. You can be the first!
Login Register
Log into your account
And gain new opportunities
Forgot your password?