
Khalid - Self (ترجمه ی فارسی) Lyrxo Farsi Translations (ترجمهی فارسی)
На этой странице вы найдете полный текст песни "Khalid - Self (ترجمه ی فارسی)" от Lyrxo Farsi Translations (ترجمهی فارسی). Lyrxo предлагает вам самый полный и точный текст этой композиции без лишних отвлекающих факторов. Узнайте все куплеты и припев, чтобы лучше понять любимую песню и насладиться ею в полной мере. Идеально для фанатов и всех, кто ценит качественную музыку.

[قسمت ۱]
من از عشق فرار کردم
نفس کشیدن داره برام سختتر میشه
چون آدمی که ازش فرار میکردم تو وجود خودمه
«بهش گفتم «آروم باش
ولی اون فقط حرف میزنه
چون میخواد فاصلشو حفظ کنه
ولی براش سخته که ترک کنه
میدونه که صدای گریهکردنش رو میشنوم
برای کمک خواستن گریه میکنه
نمیدونم چهجوری نجاتش بدم
من حتی خودمم رو هم نمیتونم نجات بدم
یه عالمه آدم هستن که دارن میمیرن
من همیشه میترسیدم
نه این که از زندگی کردن بترسم
از درد کشیدن میترسم
[همخوان]
من یه دست دیگه نیاز ندارم، من یه سری پیشنهاد لازم دارم
همیشه یه کمی با خوداندیشی مشکل داشتم
حالا، احساسهای ناپختهی من من و بیارزش کرده؟ همم
همیشه یه کمی با خوداندیشی مشکل داشتم
[قسمت ۲]
من به بردن خیلی عادت کرده بودم
برام سخت بود که ببازم
نه، من هیچ مشکلی ندارم
فکر کنم تو مشکلی داری
پس من تغییراتی میکردم
روی سلامتیم کار میکردم
رقابت بسه
نمیتونم با خودم رقابت داشته باشم، نه، نه، نه
من این کار رو نمیکنم که بهم عشق ورزیده بشه، نه، نه
من اینکارو میکردم که به یاد بمونم
بذار مردم بشنون اگه میخوان
کمک کن که همه آدمای اطرافم هم درگیرش بشن
اگه من فردا بمیرم و برم
بذار خون سرازیر بشه
بذار فرشها غرق خون بشن
برای همیشه میمونم
من از عشق فرار کردم
نفس کشیدن داره برام سختتر میشه
چون آدمی که ازش فرار میکردم تو وجود خودمه
«بهش گفتم «آروم باش
ولی اون فقط حرف میزنه
چون میخواد فاصلشو حفظ کنه
ولی براش سخته که ترک کنه
میدونه که صدای گریهکردنش رو میشنوم
برای کمک خواستن گریه میکنه
نمیدونم چهجوری نجاتش بدم
من حتی خودمم رو هم نمیتونم نجات بدم
یه عالمه آدم هستن که دارن میمیرن
من همیشه میترسیدم
نه این که از زندگی کردن بترسم
از درد کشیدن میترسم
[همخوان]
من یه دست دیگه نیاز ندارم، من یه سری پیشنهاد لازم دارم
همیشه یه کمی با خوداندیشی مشکل داشتم
حالا، احساسهای ناپختهی من من و بیارزش کرده؟ همم
همیشه یه کمی با خوداندیشی مشکل داشتم
[قسمت ۲]
من به بردن خیلی عادت کرده بودم
برام سخت بود که ببازم
نه، من هیچ مشکلی ندارم
فکر کنم تو مشکلی داری
پس من تغییراتی میکردم
روی سلامتیم کار میکردم
رقابت بسه
نمیتونم با خودم رقابت داشته باشم، نه، نه، نه
من این کار رو نمیکنم که بهم عشق ورزیده بشه، نه، نه
من اینکارو میکردم که به یاد بمونم
بذار مردم بشنون اگه میخوان
کمک کن که همه آدمای اطرافم هم درگیرش بشن
اگه من فردا بمیرم و برم
بذار خون سرازیر بشه
بذار فرشها غرق خون بشن
برای همیشه میمونم
Комментарии (0)
Минимальная длина комментария — 50 символов.