
Jang Reza Pishro (Ft. Ali Owj & Shayan Asphalt)
На этой странице вы найдете полный текст песни "Jang" от Reza Pishro (Ft. Ali Owj & Shayan Asphalt). Lyrxo предлагает вам самый полный и точный текст этой композиции без лишних отвлекающих факторов. Узнайте все куплеты и припев, чтобы лучше понять любимую песню и насладиться ею в полной мере. Идеально для фанатов и всех, кто ценит качественную музыку.

[آلبوم پرواز | متن آهنگ «جنگ» از رضا پیشرو، شایان آسفالت، علی اوج]
[قسمت یک: رضا پیشرو]
اینجا هنوز تو گوش مردم صدای بمبه
مُردن زن حامله و ودای نطفه
اینجا هنوز خاطرات جنگ نشده پوستر
گروهکهای تروریستی در حال رشده
میشینم کنار بچه یتیمای ولگرد
اونا هنوز منتظر شهیدای جبههان
امشبم منِ غریبهام خریدار شمشم
شمشی که حالا تو دل فقیرا یه قبلهست
خاطرات جنگ، آش و لاش مَردی
که جسدش شناوره رو فاضلاب زرد
حرفای نگفته توی نامههای تلخ
ترس زنای بیوه از سایههای مرگ
مِهای که از جنس ابر نیست و گرد و خاکه
یا اون زنی که بچههاشو میکُشن وقتی خوابه
شوهرشو میکِشن بیرون از رختخوابش و
بعد تجاوز سهمِ اون زن یه طناب داره
آره
حالا دور گردنم یادگارِ جنگه ولی
هر ماه باید تو بدنم جابهجا شه ترکش
هر شب کابوس من تو خاطرات و قبره
وقتی زیر شکنجه میشدم لایه لایه رنده
هان
من اسلحمو دوست نداشتم هرگز
من جنگیدم و روح نداشتم بعدش
حالا شکایت از خدا تو توانم هستش
اونقدر بد دیدم که تو مرامم مرگه
من همه مهرههای بدنمو دادم و
هوای همه گشنههای جهنم رو دارم
وقتی بسته بودم بدنم و ساعت
ایمان داشتم به وطنم و راهم
وقتی نگهبان از اتاق رفت
رفیقم اومد و جلیقمو باز کرد
داشتیم از ساختمون میدوییدیم بیرون
که یه دفعه یکیمون داد زد
[قسمت یک: رضا پیشرو]
اینجا هنوز تو گوش مردم صدای بمبه
مُردن زن حامله و ودای نطفه
اینجا هنوز خاطرات جنگ نشده پوستر
گروهکهای تروریستی در حال رشده
میشینم کنار بچه یتیمای ولگرد
اونا هنوز منتظر شهیدای جبههان
امشبم منِ غریبهام خریدار شمشم
شمشی که حالا تو دل فقیرا یه قبلهست
خاطرات جنگ، آش و لاش مَردی
که جسدش شناوره رو فاضلاب زرد
حرفای نگفته توی نامههای تلخ
ترس زنای بیوه از سایههای مرگ
مِهای که از جنس ابر نیست و گرد و خاکه
یا اون زنی که بچههاشو میکُشن وقتی خوابه
شوهرشو میکِشن بیرون از رختخوابش و
بعد تجاوز سهمِ اون زن یه طناب داره
آره
حالا دور گردنم یادگارِ جنگه ولی
هر ماه باید تو بدنم جابهجا شه ترکش
هر شب کابوس من تو خاطرات و قبره
وقتی زیر شکنجه میشدم لایه لایه رنده
هان
من اسلحمو دوست نداشتم هرگز
من جنگیدم و روح نداشتم بعدش
حالا شکایت از خدا تو توانم هستش
اونقدر بد دیدم که تو مرامم مرگه
من همه مهرههای بدنمو دادم و
هوای همه گشنههای جهنم رو دارم
وقتی بسته بودم بدنم و ساعت
ایمان داشتم به وطنم و راهم
وقتی نگهبان از اتاق رفت
رفیقم اومد و جلیقمو باز کرد
داشتیم از ساختمون میدوییدیم بیرون
که یه دفعه یکیمون داد زد
Комментарии (0)
Минимальная длина комментария — 50 символов.