[آلبوم فیل | متن آهنگ «زاکان ۲» از پوری]
[Part I]
[ورس]
(Toot)
(Pull, thud)
Wow
تخت بالا پروندش ناموسی
بغلی با نیسان زده به یه هندا
رو به رویی نمیدونم جرمش چیه
ولی این جا صداش میکنن «آناکوندا»
خبریم اَ Tex نیستش این تو
تیغ داغ کردم تو لوله خودکار
TV کنترلش دست قدیمیتراس
شبکه ورزش، لذت فوتبال
ساعت شد ده، وکیل بند شاکی
گفت: «مگه کری آخه مرد حسابی؟
نمیشنوی صدات میزنن تو بلندگو؟
پاشو برو میز سه، ملاقاتی داری»
رفتم تو پام، دمپایی یلی
دیدم حاج بهروز اومده با یه وکیل
تو این چند مدت دیدم چندتاشونو
ولی انگار این یکی بود جدید
گفتش رک بهم:
«پروندت هاده
نه طرف پیداس نه داری شاهد
نمیخوام بهت بدم امید الکی
تا اینجای کار داش همه چی پاته»
حرفاشو زد، بهم ریخت سیمارو
گفتیم: «آخه پفیوز میدونیم ما اینارو
سر و تهشو بزن، بذار راه حل جلومون
لازمه که چرب کنیم سیبیلایه کیارو؟»
گفت «باید جلو بره همه چی مرتب
بگیرم دادرسی مجدد
ببینم زیردست کدوم دادیاره، عیدیشو بدیم، بندازه رو غلتک»
گفتم: «چند وقت؟»
گفت: «باس ببینیم
شاید یکی دو ماه»
گفتم: «اینم چیزی نی»
مهم نی نیستم
پلنا رو بچینید
ولی جلو پخش این ترکا رو بگیرید
نذارید حاشیه بسازن اینستا
Universal حساسه رو این موضوع
درزم نکنه خبرش هیچ جا
سوژه ندیم به hater های گوزو
به آکیو بگو بیاره برام تسبیح
اون جوری مطمئن میگیرم تصمیم
وکیل بند مشتیه ولی باش بستیم
میگم: «رپکنم»
میگه: «بخون مهستی»
گفت: «این کادریه اَ خودمونه
دَمشو دیدیم
هواتو داریم
هر موقع تماس داشتی بود ضرور
بگو حالم خوش نی
که بری بهداری
فقط این پستش تو روزای فرده
تایم تماستم باشه ساعت اداری
واسه این که پیش بره همه کارا سریع
اختیار تام بده بهم اگه روالی»
اینجا تو قیافم من برا همه
یکی از این سربازا میدونم فنه
شب کش داغ میکنم برا مسعود
خال میکوبه، با یه سوزن تبنه
روز هواخوریارو میکشم پلن
میدونم بیام بیرون همشون رلن
این جا صدا میزنم من همه رو «مشتی»
ولی منو صدا میزنن: «بچه زیرنگ»
افتاده تره، هر کی که شروره
خفت میکنن آنتنا رو شبونه
بد خیته این تو
هیچ چیش خوب نی
ولی چه فشاری داره آب حمومش
میگذره دو ماه، روزِ دادرسی
باس همه خط شیم جلو بازرسی
میری با یه مینیبوس دهتایی دادگاه
اینجا خوشحال میشن اَ خداحافظی
رسیدم دادگاه، راهروها شلوغ
وکیلم گفت: «حل شده همه یه بند»
گفتم: «چه طور؟ فلانی آشناس؟»
گفت «نه، رضایت داده ولی دم»
گفت: «دیگه اَ این جا به بعدش با ما نی
سیستمی جلو میره پروسش، میدونی
نامه باس برسه به اداری زندان
دو سه روز دیگه نهایت بیرونی»
میگذره دو روز، بیرونم الان
ولی خواب نمیرن دیگه چشام
خداحافظی نکردم اون تو اَ هیچ کی
چون باید این بیرون باز خوار بگام
[Part I]
[ورس]
(Toot)
(Pull, thud)
Wow
تخت بالا پروندش ناموسی
بغلی با نیسان زده به یه هندا
رو به رویی نمیدونم جرمش چیه
ولی این جا صداش میکنن «آناکوندا»
خبریم اَ Tex نیستش این تو
تیغ داغ کردم تو لوله خودکار
TV کنترلش دست قدیمیتراس
شبکه ورزش، لذت فوتبال
ساعت شد ده، وکیل بند شاکی
گفت: «مگه کری آخه مرد حسابی؟
نمیشنوی صدات میزنن تو بلندگو؟
پاشو برو میز سه، ملاقاتی داری»
رفتم تو پام، دمپایی یلی
دیدم حاج بهروز اومده با یه وکیل
تو این چند مدت دیدم چندتاشونو
ولی انگار این یکی بود جدید
گفتش رک بهم:
«پروندت هاده
نه طرف پیداس نه داری شاهد
نمیخوام بهت بدم امید الکی
تا اینجای کار داش همه چی پاته»
حرفاشو زد، بهم ریخت سیمارو
گفتیم: «آخه پفیوز میدونیم ما اینارو
سر و تهشو بزن، بذار راه حل جلومون
لازمه که چرب کنیم سیبیلایه کیارو؟»
گفت «باید جلو بره همه چی مرتب
بگیرم دادرسی مجدد
ببینم زیردست کدوم دادیاره، عیدیشو بدیم، بندازه رو غلتک»
گفتم: «چند وقت؟»
گفت: «باس ببینیم
شاید یکی دو ماه»
گفتم: «اینم چیزی نی»
مهم نی نیستم
پلنا رو بچینید
ولی جلو پخش این ترکا رو بگیرید
نذارید حاشیه بسازن اینستا
Universal حساسه رو این موضوع
درزم نکنه خبرش هیچ جا
سوژه ندیم به hater های گوزو
به آکیو بگو بیاره برام تسبیح
اون جوری مطمئن میگیرم تصمیم
وکیل بند مشتیه ولی باش بستیم
میگم: «رپکنم»
میگه: «بخون مهستی»
گفت: «این کادریه اَ خودمونه
دَمشو دیدیم
هواتو داریم
هر موقع تماس داشتی بود ضرور
بگو حالم خوش نی
که بری بهداری
فقط این پستش تو روزای فرده
تایم تماستم باشه ساعت اداری
واسه این که پیش بره همه کارا سریع
اختیار تام بده بهم اگه روالی»
اینجا تو قیافم من برا همه
یکی از این سربازا میدونم فنه
شب کش داغ میکنم برا مسعود
خال میکوبه، با یه سوزن تبنه
روز هواخوریارو میکشم پلن
میدونم بیام بیرون همشون رلن
این جا صدا میزنم من همه رو «مشتی»
ولی منو صدا میزنن: «بچه زیرنگ»
افتاده تره، هر کی که شروره
خفت میکنن آنتنا رو شبونه
بد خیته این تو
هیچ چیش خوب نی
ولی چه فشاری داره آب حمومش
میگذره دو ماه، روزِ دادرسی
باس همه خط شیم جلو بازرسی
میری با یه مینیبوس دهتایی دادگاه
اینجا خوشحال میشن اَ خداحافظی
رسیدم دادگاه، راهروها شلوغ
وکیلم گفت: «حل شده همه یه بند»
گفتم: «چه طور؟ فلانی آشناس؟»
گفت «نه، رضایت داده ولی دم»
گفت: «دیگه اَ این جا به بعدش با ما نی
سیستمی جلو میره پروسش، میدونی
نامه باس برسه به اداری زندان
دو سه روز دیگه نهایت بیرونی»
میگذره دو روز، بیرونم الان
ولی خواب نمیرن دیگه چشام
خداحافظی نکردم اون تو اَ هیچ کی
چون باید این بیرون باز خوار بگام
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.