[بند 1]
عشق کوچولوی من
چشمانت به پهنای یک اقیانوس باز می شود
وقتی که اینقدر سرشار از احساساتم به من می نگری
در این شرایط ماندن برای من واقعا سخت است
می دانم که سردرگم هستی٬ همه ی اینها تقصیر من است
[بند پل: ادل و انجلو ادکینز]
بگو دوستم داری
یه میلیون درصد دوست دارم
[بند 2]
من در این سرمای این روز روشن خودم را هم نمی شناسم
هیچ عجیب نیست که تو از لا به لای دروغ های من هیچ چیز را در نمی یابی
وقتی همه چیز تقصیر من است، اینجا ماندن برای من سخت است
من از دست رفته ام و تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی
[بند پل: ادل و انجلو ادکینز]
هی.. حس می کنم دوستم نداری
چرا این فکرو می کنی؟
دوستم داری؟
می دونی که مامان هیچ کس رو تو دنیا به اندازه ی تو دوست نداره، خب؟
[ترجیع بند]
تحمل می کنم (به سختی)
هنوز خیلی چیزها است که مامان باید یاد بگیرد (سخت است)
تحمل می کنم (نجاتم بده)
هنوز خیلی چیزها است که مامان باید یاد بگیرد (به من یاد بده)
عشق کوچولوی من
چشمانت به پهنای یک اقیانوس باز می شود
وقتی که اینقدر سرشار از احساساتم به من می نگری
در این شرایط ماندن برای من واقعا سخت است
می دانم که سردرگم هستی٬ همه ی اینها تقصیر من است
[بند پل: ادل و انجلو ادکینز]
بگو دوستم داری
یه میلیون درصد دوست دارم
[بند 2]
من در این سرمای این روز روشن خودم را هم نمی شناسم
هیچ عجیب نیست که تو از لا به لای دروغ های من هیچ چیز را در نمی یابی
وقتی همه چیز تقصیر من است، اینجا ماندن برای من سخت است
من از دست رفته ام و تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی
[بند پل: ادل و انجلو ادکینز]
هی.. حس می کنم دوستم نداری
چرا این فکرو می کنی؟
دوستم داری؟
می دونی که مامان هیچ کس رو تو دنیا به اندازه ی تو دوست نداره، خب؟
[ترجیع بند]
تحمل می کنم (به سختی)
هنوز خیلی چیزها است که مامان باید یاد بگیرد (سخت است)
تحمل می کنم (نجاتم بده)
هنوز خیلی چیزها است که مامان باید یاد بگیرد (به من یاد بده)
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.