؛{مقدمه: سپهر خلسه}؛
سپی خلسه، غمای قدیمی
پنجره رو باز میکنم که
دودا بره بیرون
؛[قسمت ۱: سپهر خلسه]؛
میشه پنجره باز
همه دردای مردم شهر تو یه قاب
توی دستای باد
بوی سیگاری که میکنه بام تسویه حساب
بعضی چیزا رو سخت میشه گفت
خیلی چیزا رم نمیشه داد تغیرش خب
مث، مثِ حس من به شما
یا که ریه هام جمع میشه تووش سمه مُدام
دلو تقدیمتون میکنم سهمِ شما
واسه بابایی که راضی نبود
کج بودش کلاهم هیچوقت قاضی نبود
یکی دیگه ام سلامتی ناظمم
که زد چکو وقتی که نیازی نبود
نه، نیستش فرصت زیاد
تا که یه روز از رو خاکم گل در بیاد
یکی بکشه یه مغز بشه باز
شاید اون روز خب بفهمن ارزش ما رو
؛{همخوان: هومان}؛
بودی تو کنارم بودی یارم
ولی چشمام خوابن انگار
تووی یادم، دوره راهم
ولی گفتی به من بازم بسپار
من کجا ام، تو حبابم
فقط تو میدونی حالمو هر بار
با تو بالم و پرواز
سپی خلسه، غمای قدیمی
پنجره رو باز میکنم که
دودا بره بیرون
؛[قسمت ۱: سپهر خلسه]؛
میشه پنجره باز
همه دردای مردم شهر تو یه قاب
توی دستای باد
بوی سیگاری که میکنه بام تسویه حساب
بعضی چیزا رو سخت میشه گفت
خیلی چیزا رم نمیشه داد تغیرش خب
مث، مثِ حس من به شما
یا که ریه هام جمع میشه تووش سمه مُدام
دلو تقدیمتون میکنم سهمِ شما
واسه بابایی که راضی نبود
کج بودش کلاهم هیچوقت قاضی نبود
یکی دیگه ام سلامتی ناظمم
که زد چکو وقتی که نیازی نبود
نه، نیستش فرصت زیاد
تا که یه روز از رو خاکم گل در بیاد
یکی بکشه یه مغز بشه باز
شاید اون روز خب بفهمن ارزش ما رو
؛{همخوان: هومان}؛
بودی تو کنارم بودی یارم
ولی چشمام خوابن انگار
تووی یادم، دوره راهم
ولی گفتی به من بازم بسپار
من کجا ام، تو حبابم
فقط تو میدونی حالمو هر بار
با تو بالم و پرواز
Comments (0)
The minimum comment length is 50 characters.